چنگر بی خرق. اضعاف اسعیر. مرد سندان. رفت بانک. شکار غافر.
به سوي تير از طرف فرود. بشر از ديرباز نياز به تفوق داشته است و من نياز به مسخرهبازي و ناپيدا كردن و نميدونم چيچي شدن و سامانههاي فيزيكي نياز به كمينه شدن (البته اين معلوم نيس اولش كجاس).
از بديها توجه به اطراف و اكناف در حين شدن است. نمونهاش همين دو كلمهي نزديك به هم بود و خودت و اگر بخواهي پرهيز كني اول ميروي سراغ جاي. پس همين اول را رها كن سپس سروقت وقت و يك پويايي با پارامتر بينهايت كوچك با فرض امكان واروني آن پس آن را هم ولش كن و به سجع موضوعها ميپردازد. اگر آن را هم ول كند ميشه، ولي قابل توجهها هم مهماند سه تا ههاي قبلي هم آمدند بعد ترتيب هم رعايت شد چم شدي رفت. در انتهاي اينجا عرض كنم كه تقابل كلمههاي سنتي و اينروزيها به طور مضحكي كه ميخواهيم خندهدار بيخنده (كسي نفهمه ولي من بفهمم) پساامروز را توليد كرده و ...
238 از اون نخستوزير انگليس كه دو بار بوده و نويسنده بوده و تپل بوده و چ چ بوده به شدت متنفر هستم ولي نميدونم چه طوري ميشه همچين محوش كرد كه كسي ندونه بوده، نميدونم
58 از پرده عمودي و دستگاه ت..ل كه روي اون راه ميرن تا لاغر بشن و اينا هم بدم مياد