ارم تو بهجا بود؟ سر جا بودي؟ براي طرح الان خاطرهبازي گذشتهي ما؟ كه همراه با جيرجير آن را ساختيد. من در مقابل كلمهي دوم اين متن همراه با اطراف يك ماشين تورينگ ميخواستم و نميدانم ميخواستهام كه (برگرد به شش كلمه قبل و ادامه بده) كه نماد كريستوفل و اينا آنجا باشد به جاي تو. (هيچ حيفي در دنيا فايده ندارد چون ممكن است البتهها و چونها و ديگران بيهوده باشد و هوده خودش هم معلوم نباشد). جيرجير خود نمايشي از فشرده شدن در همانجاست و اين فشردگي البته به كجا ميرود؟ (البتهاي ديگر ساخته شد). آه... يوهاي من.
همينجا وايسا.
و شعري از من.
|
سلام برای دوست به نظر خوشمزه ام: تورا خواهم خورد همراه با نوشابهای که از خونت میسازم حيف که گازدار نيست کسی مرا خواهد خورد عجب خرتوخری است اين بار چهارم است که کسی را میخورم و کسی مرا میخورد. اين بار پس از خورش توسط ديگری باز نخواهم گشت به اينجا به آيندهای دور خواهم رفت به زندگی موجوداتی خواهم رفت که خود را آدميان خواهند ناميد. ما تنها میدانيم که هستيم و نام خود را نمیدانيم و ناميدن را نمیدانيم که چيست. روح آدمی خواهم شد و او را القا میکنم که ديگران چون خود را القا کند که ما را دايناسور بنامند میروم غذا بخورم از دفترچه شعرهای سانتیمانتال يک دايناسور |
| ||
|
| |||
|
دوشنبه، 15 خرداد، 1385 |
|||