سرخ چهره | بهمن ۱۳۹۱
اینجا در سی و یک پرزک که خالی است که نام هست که مند دارد که سالسیلات نیست که  کاج شد که عمد بود که شکاف کرد که ساخالین باید که عدم گشت که بی قال چرخید كه بلوا گرييد که چرخه دید که چرا زد که فعالیت عمده گردید كه خوزه ساچیکا نامید که فلاحوار نوشید که تقدیر وزید که به برهید كه تئولوژي واكس بگذر که ليوان خواند كه G آمد كه خاليابي چشيد كه ضايع چميد كه گرگان بوسيد كه سار جوشيد كه گمان خورد كه ماهيان بگفت كه انتزاع محيط خريد كه چاق بست كه نقاب جوشان بيرنگ نماند كه سفاهت بي بديل نغريد كه گام نوشت كه كميك بگذار كه باز بر زفت تابستان پخت كه دوستار ‌دهد

 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۱ساعت 19:25  توسط مهدید  |