سرخ چهره | آذر ۱۳۹۱
در یک جا مختار به بازیگر روبروش که از یاران باسوادش هستش می گه: "شما که خود علامه دهر هستید."

اسم این بازیگر "احمد علامه دهر" هست. یعنی کارگردان و فیلمنامه نویس و بازیگر همگی با هم یه زبل بازی درآوردند که البته به جز خودشون و سایر عوامل دخیل در حال قبل از حاضر انگار من فهمیدم (من زبل تر در بار اول اول فهمیدم. مشغول ذمه هستید اگه از این پرانتز بیرون نرید و ادامه را نخوانید. اما مشغول ذمه نیستید اگه برداشت دیگری کردید و در ترجمه گم شدید.).

واقعا که چی؟ واقعا که چی؟!! واقعا که چی؟؟؟ واقعا که چی؟ واقعا که چی؟؟ واقعا که چی؟! مراعات کدام نظیر؟ پهلوی کدام دو پهلو؟ نظریه اطلاعات برای چی؟ نسبیت عام پس از آن به کجا؟ ملاقه ای برای کدام معیار؟ تظریف کدام کانسپت؟ بدون تلو تلو برای کدام تک تلو؟ یعنی آیا دینامیکی برای اینجا هست؟ هامیلتونی برای کجا چقدر برای چه زمانی از چه چیزی؟ درد بی دردی برای کدام نازکی؟ تانزانیا بی اجحاف؟ خال یک مخمل ندیده؟ مانده؟ نمانده؟ مترس ترس لرز بترس هم ترس لرز. چه چیزی علی حده نیست؟ چی شده؟ چی میشه؟ افت و خیز هست؟ چنجوری؟

پرزک افکار ما پرگار نیست. مرده شوره رنگ دیوارای تمیز. قافیه در یک کلام خیلی مسخرس. افکار از اون مسخره تر. اما خوب بدبخخخخ اینا را نوشتی تو که!!!

+ نوشته شده در  سه شنبه هفتم آذر ۱۳۹۱ساعت 19:4  توسط مهدید  |