از نشانههاي او. از خود او. گامي چسبيده بهش. تمركز نادر شماست. خوب نادر به كجا البته؟ نسبت به آن كه حس نميكنيد. تراوش ناشي از فشار حس شماست به. آن كه اين است حدود بيست با شمار شكافي. ناراستي و ناپايداري در اين كه كجا هستيد. اين كه نميشود راه رفت و گفت و تصوري از اندازهاي نيست. نميدانيد اصلن همين كلمات دارند چه ميكند. منظور از علم طبقهبندي... تمام نيست. باز هم مقياس ناوردا زندگي ميكنيم. ناوردا به چي. دنيايي بدون طول مشخصه. يا با تعداد نامنتهاشمارا طول مشخصه. جهنم درون. بهشت بيرون. برگي بنفشه براي همه.