متاسفانه یکی از روشهای تنظیم اوانگارد با دست خالی و کمبودهای (بالچیچی؟) آن است که کمی از خوابهای خود (این منبع لایزال چیچی) را به زور در حافظهی کوتاه مدت خود نگه داشته و سپس آن را بروز داده و پس از پلاسیده شدنتان و از مایه خوردن، تصور کنید که همون دیگه.
روش دیگر که سختتر است و نمیشود، امحای شمارش است.
دیگری آن که کلمات نامانوس را بیشتر از قدر آن آجرسازی کنید و مانوس را انسان بگویید. مثلندی اگه "کرررهی زمین" (*) نبود و تو بودی اون وقت چه جوری بود؟ به اینجا برسی که انگار هیچ پایهای برای پیچش هیچ پیچی نیست و سرانجام باید منجر شد و شاید هم منجر نیست و این را به اندازهی اعداد ترانامتناهی....
ول کن بابا منجر هست.
*Based on a dialogue conversed by Reza Babak in “Khanehaye Ejarei”????