آنها: ------------- (ايهام ايجاد ايجاز استعاري مبهم با مفهوم (ببخشيد اين كلمهها با كسره به هم وصلند)) ما خاك توي گورمان شده توسط تو و توانايي حرف زدن نداريم. اما چندي بعد از گورمان گياهان و ماهاي احمقانهي ديگري ميرويد و حماقت به همراه زمين و جهان (ما روي جهان تاكيد داريم چون اين لقمهي كوچك ماست) ادامه مييابد و در عين حال به تو هرهر ميخندند.
من كمي ملنگ شده بخشي از حرفها و فحشنامهاي كه ميخواستم در ادامه به آنها ارائه دهم را از ياد برده به نحوي كه چيز دندانگيري هم نيست (به خدا راست ميگم). به دنبال كلمات «همين الان اينجا گم شده» ميگردم و تنها اين را دست و پا شكسته پيدا ميكنم كه: "متخصصان ميگويند فراموشي و علائم آن از سنين بعد از سي سالگي آغاز ميشود و....". اين كرررهي زمين و اينجا چرا فراموشي و گمشدگي هست؟ چه چيز كجا ميرود؟ غم و غمگيني به نحو غيرشاعرانهاي و تقريبا اسبواري بر من مستولي شده و مستولي هم عينهو بز به من نگاه ميكند سپس استفاده از ايهام و ايجاز و استعاره توسطم، خودم را منكوب بدبختانهاي ميكند و بز مستولي همراه اين بز منكوب يك زوج بز ميخكوب بر من تشكيل ميدهد.
به خدا من داناي كل اينجا نيستم شديد تكذيب ميكنم. من هستم و پيدا نميكنم.
آخر مرداد اول زندگي