پردگان پیچیده کملات

پژواکی که سه بار زد و یادم رفت.

رحمی که سکونش حرکتم داد.

دادی که ثبوتی با تلخی داشت.

نگرانی که شادش بیش بر تشویشش بود.

زمانی که آفین نبود.

تردی که نرمینه بود.

سهو حدوث دستچین شده.

وقعی که یادم رفت.

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم آذر ۱۴۰۱ساعت 1:4  توسط مهدید  |