با بیان جریانات و دفع فراستی که در سرایت ممنوع بودن قرار داشت، یکسم وارد تدبیر ماده شد. به ناچار شمردن هم آمد. سپس چند تا مقیاس هم آمد. به این ترتیب، که خود ترتیب از شمردنها آمده بود، پویایی و مقابلش ترکیب شدند. و ترکیب نمیدانم در اشارات قبل بود یا نه. به چناری تکیه داده بود. برای چسباندن بخشی مستقل از بخشهای قبلش یک دامنه از بسامد غیرقبلیها اضافه شد. شبیه ها دست از تمثیل برداشتند و تفریق حدود که انجام شد چند تا بی مرز در بی مرزی دیگر غوطه ور شدند. روی هر بی مرزی مقیاسهایی بود و چسب هم که نبود و نمیتوانم ادامه دهم و نمیشه گفت که رفتم روی بی مرز بعدی پس می شود گفت که ادامه دادم و فرپیس شدم.